اگه منو تو مرد بوديم ميتونستيم خواهرها و برادرايه گلمون رو از اين جاها دور کنيم...اما ما مرد نيستيم...ما مسلمون نيستيم...تا حالا ديدي دختري رو که داداشش به زور بهش تجاوز کرده؟نه؟...اما من ديدم...از اين بدترشم ديدم...اونوقت بود که از چون نميتونستم کمکشون کنم آرزويه مرگ ميکردم...خدا ميدونه که چند بار تيغ رگ من رو لمس کرد...اما نميدونم چرا نبريدم...شايد جرات نداشتم...ما دين رو خراب کرديم...ما به پيامبر خيانت کرديم...به عنوان مثال...چرا نبايد صيغه جايگزين روابط خياباني باشه؟چون هر آدم مذهبي که از راه رسيد فقط واسه نياز جنسيش صيغه کرد...نه بخاطر عشق و عاطفه...ما به قرآن خيانت کرديم...ما دين رو تحريف کرديم...کي ميگه اين اسلام ناب محمديه؟اشتباه نکنين...من پدرم پاسداره...جانبازه...نمازم هيچ وقت ترک نميشه...اما دوست دختر هم دارم...منتهي از نوع شرعيش...حتي همديگرو نديديم اما همديگرو مثل همسر واقعي دوست داشتيم...حالا هم که نازنين من داره ازدواج ميکنه ديگه از هم بي خبريم...انشاءالله خودش بياد و ثابت کنه که اين دنيايه ما دنيايه زيبايي نيست...التماس دعا...نميدونم...شايد دعا واسه مرگمون خوب باشه...عاشقتونم...خدانگهدار